ـــقـافلـهـــــ

پخش و پلا نگاری مـــــــــــــــن

هاشمی به گفته خودش هیچگاه یک انقلابی نبود!


موسسه نشر و تنظیم آثار امام از مسیر خود منحرف شده/ رفسنجانی هیچگاه روحیه انقلابی نداشت/ خاطره‌‌سازی با هدف منزوی کردن خط امام


۲۷ مهر ۹۲ ، ۱۴:۳۳ ۶ نظر
رضا تائب

پخش و پلا نگاری

تازه دارم میفهمم...
1-خدا نماز رو نذاشته که ما بخونیم و با خدا عشق و حال کنیم، اتفاقا نماز رو گذاشته تا بزنه تو پَر ما حال ما رو بگیره.
مگه نیومدیم که آدم شیم؟ باید زبری نماز بیاد به این لایه ای که رو ماهیت انسانی مون رو گرفته بخوره تا سیقلی بشه شاید اون موقع بشه بهمون گفت آدم!!!
زبری نماز که میگم منظورم اینه که نشستی پای نت یکدفه صدای "الله اکبر" بلند میشه، خب باید نمازمون رو بخونیم دیگه اما سخته، کار داریم یا داریم درس میخونیم صدا اذانو میشنویم حالا باید پاشی بری نماز بخونی و...
خب سخته دیگه، همین سختی ها رو بهش میگم زبری نماز که غبار رو از دلت پاک میکنه.
البته وضع همیشه هم اینطور نیست! و مث من اول راه نمیمونید و به جایی میرسید که از نمازتون لذت هم میبرید، اما ابتدائن ممکن نیست.
 2-مگر تو نمازت تو تشهد نمیگی"السلام علیک ایها النبی و..." داری به شخص مخاطب حاضر سلام میکنی."کَ" تو زبان عربی برای شخص حاضر به کار میره!!! خب سلام هم مستحبه و جوابش واجب!حالا هروقت سلام میدی جوابشو میگیری؟؟؟؟؟



----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن:عزیزان رو نوشت اولش به خودمه.
پ.ن:برای دست و قلم ما دعا بفرمایید،باهم سر سازگاری ندارند،دستم به قلم نمیره...
پ.ن:به روایتی شهادت مولامون امام رضا هم هست...
پ.ن:مورد اول کمی تقلید از استاد پناهیان و کمی هم ابتکار خودم بود.
پ.ن:خودش ماجرایی است این پ.ن آخر بماند تا بتراشمش و شکلش بدم...
طنز نوشت:مامان جون میدونم تو لگد نزدی تو شکم خواهرت،شیطون رفته بود تو جلدت.
              -اما مامان موهاشو که کشیدم کار خودم بود.
۰۷ مهر ۹۲ ، ۲۳:۵۷ ۸ نظر
رضا تائب

آیا عشق یک دروغ بزرگی نیود که به جامعه بشریت گفته شد؟

آیا عشق یک دروغ بزرگی نیود که به جامعه بشریت گفته شد؟


قسمتی از سخنرانی های استاد پناهیان که فکر کردم شاید بد نباشه بدونید...


"شما نیازی به تحقیق ندارید. کتاب وجود شما به شما معرفی میکنه عشق رو.

وقتی که تو عاشق او شدی، او عاشق تو شد؛ یه روز میای تو خونه میبینی تحویلت نمیگیره،

-چرا منو تحویل نمیگیری؟

+آخه سرم درد میکنه. چقدر باید بگم خسته شدم.

-تو عاشق من نیستی؟! تو به عشق خیانت کردی! تو مرا دیدی غش نکردی؟! آآآآآی مامان و هیچی دیگه...

-این گفت عاشق منه و عاشق بدون معشوق نفس نمیکشه!

بیا برو جمع کن ببینیم بابا...

اون عشقی که گفتن دروغ گفتن....

تو اصلن فرق بین عاشق و قاشقو میفهمی؟؟؟

عاشق دوست داره معشوقش رو به همه اهل عالم نشون بده و دوست داره همه اهل عالم به معشوق او عشق بورزند!

اصلن عشق تو روابط زن و مردی امکان نداره!

عشق یعنی چی؟گفت:

" گر از درت برانی***ور نزد خود بخوانی

رو کن به هر که خواهی***گل پشت و رو ندارد"

اصلن داستانهای عشقی اونجا (غرب) اصلشون دروغه."




----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن1: از اردو اخلمد اومدم خسته و کوفته با یه بعد از ظهر جمعه دلگیر دیگه چه کنیم؟

پ.ن2: اینو نوشتم چون حس کردم طیف جوونای مذهبی دارن به بیراهه میرن.

پ.ن3:خودمونیم، چرا نسل سوم انقلاب اینقدر عاشق استادن؟

۰۸ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۵۵ ۵ نظر
رضا تائب

آخرین سحر

امشب دیگه شب آخر مهمونیه...

کم کم باید جمع کنیم و بریم؛یاد اون اوایل ماه افتادم یک دوستی گفت: 30 روز دیگه میگیم" عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت****صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت".

الان دارم به تک تک سحری هامون و افطار ها فکر میکنم، اینکه تا سال دیگه زنده ایم تا رمضان... یا نه!!!

"ربنا" دلم برات تنگ خواهد شد...

شب قدر تو هم...

سفره افطار و مهمونی ها و سفره سحر شما هم...

و شب بیداری ها شما حال و هوای دیگری داشتید در ماه خدا...

تا سال دیگه با یاد اینها روزگارمو میگذرونم.



تمام شد.


۱۷ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۰۰ ۱ نظر
رضا تائب

بالاتر از شهادت هم هست

بالا تر از شهادت هم هست...

"خدا حافظ رفیق" رو که همه یادمونه.

یکجا وقتی رزمنده ها رفتن پیش شاطری که فرماندشون بوده.یک قسمتیش از همون موقع خیلی نظرم رو جلب کرد.

اونم این بود که شاطر گفت: شماها از خدا شهادت رو خواستین، بهش هم رسیدین، نوش جونتون اما من چیز بهتری خواستم.

؟؟؟؟؟؟

با خودم گفتم مگر بهتر از شهادت هم میشه؟؟

...اما من چیز بهتری خواستم من رضای خدا رو خواستم.

دوباره با خودم گفتم مگر خدا راضی نیست که شهید شیم؟؟؟

الان میفهمم بعضی باید بمونن و یواش یواش شهید بشن.

هعی یادش بخیر چه فیلم خوبی بود.

کاش باز هم تو این ژانر فیلم ساخته بشه، جامعه نیاز داره...


خدا حافظ رفیق




۰۳ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۱۰ ۴ نظر
رضا تائب

مغز متفکر جنگ

به روایت قلم:

سر کلاس استاد، اصول نظریه داروینی روتوضیح میداد و میگفت که انسان تکامل یافته و از نسل میمون هست.

اون هم دستش رو بالا برد و اجازه گرفت نا صحبت بکنه....

-استاد ما که عکسای پدر بزرگمون رو دیدیم، اونا هم تا جایی که یادشون میاد جدشون همه انسان بودن و ما از نسل میمون نیستیم اما شما رونمیدونم.

استاد هم از کلاس انداختش بیرون.

شهید حسن باقری




پی نوشت1:سر انجام از اون دانشگاه اخراج شد.

پی نوشت2:بیچاره استاده جلو اون همه دانشجو کف کلاس پهن شده:دی

۲۴ تیر ۹۲ ، ۱۶:۴۴ ۱۴ نظر
رضا تائب