ـــقـافلـهـــــ

پخش و پلا نگاری مـــــــــــــــن

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نفس» ثبت شده است

و قسم به زمان...


از همین الان غم آخر ماه لحظه ها رو به هم میریزه...

حیف...حیف ک نمیفهمیم و قدر نمیدونیم؛ مثل همیشه.

یک روزش گذشت...

وَالْعَصْرِ،إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ.


عمه افطار به خرما میکرد

رطب حاصل بین الحرمین

جرعه ای آب به گریه میگفت:

"به فدای لب عطشان حسین"

سفره ای ساده؛غم و بد حالی

گریه عمه و بد احوالی

سر افطار همیشه میگفت:

"جای داداش حسینمـــ خالیــــــــــــ"


پ.ن: تا مهار نفس نباشه طاعت معنایی نمیده.

پ.ن:سر سفره های افطار التماس دعا...

۰۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۴۴ ۸ نظر
رضا تائب

آن سخن کز دل برآید...

حکمت بازی ها کودکانه را اکنون میفهمم
 "زووووووووووووووووو"
تمرین این روزهای نفسگیر بود...
من که از همان زمان اول بودم...

۱۱ بهمن ۹۲ ، ۰۱:۵۶ ۰ نظر
رضا تائب