نه نایِ رفتن
نه رویِ ماندن
هیچکدام در این پیدا نمیشود...
:(
بنا به درخواست بعضی دوستان تازه به تازه عکس ها رو میزارم...
اگر اهل فیلم سینمایی و کلا فیلم باشین دقیقا میفهمین چی میگم...
این یک تکنیک سینمایی قشنگ هست که اول فیلم با نشون دادن یک سکانس مختصر سعی میشه رویه کلی فیلم رو برسونه اگر چه ممکنه تا انتهای فیلم کاملا واضح نباشه این سکانس اما بسته به هوش و ذکاوت افراد بعضی اول ،وسط یا آخر فیلم متوجه میشن که اون سکانس اول چه ارتباطی با فیلم داره.
مثلا سریال مختار نامه با سکانسی شروع میشه که مختار ی حرکتی میزنه و اون خوک رو که مزارع رو خراب میکنه میکشه.
حالا سکانس تماشایی و اولیه خلقت چی هست؟
خب به نظر بنده میشه به ماجرای رانده شدن ابلیس اشاره کرد که همون اول خلقت آدم اتفاق میفته و به نوعی میشه تا ته ماجرا رو خوند!!!
حالا ماجرا چی هست؟
ماجرا از این قراره که ابلیس زورش میاد ولایت آدم خاکی رو بر خودش قبول کنه.
توجه کنید ابلیس الان تو ذهن من و شما چهره منفی هست اما اون موقع برا خودش یال و کوپالی داشته کم که نیست 6000سال.
تازه وقتی اینجوری میشه میاد به خدا میگه یک نماز میخونم برات که 2000 سال طول بکشه!!!!!
یعنی یک سوم عمرش!مثلا اگه من 60 سال عمرم باشه 20 سالش فقط یک نماز بخونم که وسطش وقفه هم نباشه!
به هر حال رونده میشه و فیلتر اصلی معلوم میشه! اون فیلتر هم جز "ولایت پذیری" نیست.
یعنی هرجا رو نگاه کنیم اون کار درست ها که جایی کم نیاوردن و فلان و بهمان بعضی هاشون به آزمون ولایت که رسیدن زدن جاده خاکی و مردود!!!!
تو دوران خودمونم کم نیستن اینجور افراد که چشم دیدن ندارن که ولایت کسی رو بر خودشون قبول کنن.
به نوعی خدا بوسیله آزمون ولایت مومن رو از منافق جدا میکنه،یا اصلا بهتر بگم ویژگی منافق اینه که چشم نداره ولایت کسی رو نسبت به خودش ببینه؛ و جالب هم اینجاست که ما هم باید از این صافی رد شیم!!!!
یا رد میشیم یا پشتش میمونیم و الفاتحه...
حکمت بازی ها کودکانه را اکنون میفهمم
"زووووووووووووووووو"
تمرین این روزهای نفسگیر بود...
من که از همان زمان اول بودم...
امروز شیخ رضا در پی ما وقعی جانکاه سر به جیب مراقبت داشت که ناگاه نعره بر آورد "اُرِکا".
مریدان جملگی در کار شیخ مانده و مبهوت جلالش به او خیره شده.
شیخ رضا این مرید را گفت آن صندوق بیاور.
این ، آن بیاورد و شیخ رقعتی بیرون کشید و بازخواند و مریدان را گفت چراکه امتحانات نزدیک و در طول ترم به بطلان گذشته و قدمی پیش نرفته و از سویی دروس تلنبار شده شیخ احساس میکند کمی درس بخواند خداوند تبارک و تعالی قهرش نیاید.
پس شیخ بر آن شد تا پستی روانه وبلاگش کند که کار ده پست به تنهایی کرده باشد تا اگر مدت مدیدی زیق وقت او را امان به روز کردنش نبود خوانندگان این اثر نگویند شرم باد این پیر را...
پس اول پست آن باشد که انگشت سبابه امان را تا ته تو چشم معدود فتنه گران و سران ملعونش کرده بلکه عبرتی باشد بر دگران و در این باب پوستر ناقابل نیز صله ایست از جانب شیخ رضا بر مریدان که در ذیل آمده...
دوم پست را مختصر و مفید گویم و این باشد که ایام بر شیعیان تسلست باد...
و دیگر پست این باشد مریدان جملگی را لازم دانسته تا که بر شیخ خود دعا نموده که نصرت یابد در امتحانات بر اساتید:)